بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
  • ...
  • 313jamaz@gmail.com
  • ايران- مشهد

جماز: خوشبحال سیّدا

  • ۱۱۳۹

یه شعر تقدیم به همه سیّدا

در گلستان گفت بلبل این ندا، خوش به حال سیّدا
می کند هر ضربه ی قلبم صدا، خوش به حال سیّدا
دید شاگردی به مکتب خانه ای، سیّدی نورانی و دردانه ای
گفت با افسوس ناگه مرشدا، خوش به حال سیّدا
هر جوان و پیر هر بی یاری، پهلوان و میر و هر نام آوری
ذکر ثروتمند و هم ذکر گدا، خوش به حال سیّدا
گفت دلبر با دل آرای دلش، گفت آدم با همان آب و گِلش
این نگردد از دو لبهایم جدا، خوش به حال سیّدا
هرکه‌عاشق پیشه‌ی پیغمبرست، آرزویش‌خنده‌های حیدرست
بر دلش این را کند نور هدا، خوش به حال سیّدا
شال‌سبزسیّدی عشق‌من است، نام اومرهم به هر دردتن‌ست
شال آن ها بر وجودم چون ردا، خوش به حال سیّدا
بی گمان حتی نبی و فاطمه، عالمین و انبیاء، ذکر همه
بی گمان حتی خدا گوید خدا، خوش به حال سیّدا

قطعه گمشده

  • ۱۲۰۰

قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است

یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب جاریست نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است

آتش عشق

  • ۱۱۳۹

آتش عشق

کیست کآشفتۀ  آن زلف چلیپٰا نشود؟!

دیده ای نیست که بیند تو و شیدا نشود

ناز کن ناز، که دلها هَمه در بند تواَند  

غمزه کُن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود

رُخ نما تا هَمه خوبان خجل از خویش شوند  

گر کشی پَرده ز رُخ کیست که رُسوا نشود

آتش عشق بیفزا، غمِ دل افزون کُن 

 این دل غمزده نتوان که غم افزا نشود

چٰاره ای نیست به جُز سوختن از آتش عشق 

آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود

ذرّه ای نیست که از لُطف تو هامون نبود  

قطره ای نیست که از مهر تو دریا نشود

سر به خاک سر کوی تو نهد جٰان، ای دوست

جان چه باشد که فدای رُخ زیبا نشود

صراط حق

  • ۱۲۷۴

چقدر خوب و عالی عارف عالی مقدار شیخ محمود شبستری در باب پیمودن صراط مستقیم سروده است:

لزوم زیر پا نهادن هستی مجازی در مسیر کمال
جهان آن تو و تو مانده عاجز *** ز تو محروم تر کس دید هرگز
چو محبوسان به یک منزل نشسته *** به دست عجز پای خویش بسته
نشستی چون زنان در کوی ادبار *** نمی داری ز جهل خویشتن عار
دلیران جهان آغشته در خون *** تو سرپوشیده ننهی پای بیرون
چه کردی فهم از دین العجائز *** که بر خود جهل میداری تو جائز
زنان چون ناقصات عقل و دین اند *** چرا مردان ره ایشان گزینند
اگر مردی برون آی و نظر کن *** هر آنچ آید به پیشت زان گذر کن
میاسا یک زمان اندر مراحل *** مشو موقوف همراه رواحل
خلیل آسا برو حق را طلب کن *** شبی را روز و روزی را به شب کن
ستاره با مه و خورشید اکبر *** بود حس و خیال و عقل انور
بگردان زان همه ای راهرو روی *** همیشه لا احب الافلین گوی
و یا چون موسی عمران در این راه *** برو تا بشنوی إنی أنا الله
ترا تا کوه هستی پیش باقی است *** جواب لفظ أرنی، لن ترانی است
حقیقت کهربا، ذات تو کاه است *** اگر کوه توئی نبود چه راهست
تجلی گر رسد بر کوه هستی *** شود چون خاک ره هستی ز پستی
گدائی، گردد از یک جذبه شاهی *** به یک لحظه دهد کوهی به کاهی
برو اندر پی خواجه به أسرا *** تفرج کن همه آیات کبری
برون آی از سرای ام هانی *** بگو مطلق حدیث من رآنی
گذاری کن ز کاف کنج کونین *** نشین بر قاف قرب قاب قوسین
دهد حق مرترا از آنچه خواهی *** نمایندت همه اشیاء کما هی (دیوان گلشن راز، ص17-19)

لزوم کسب حکمت و اعتدال در پیمودن صراط مستقیم
و نیز فرماید:
کتاب حق بخوان از نفس و آفاق *** مزین شو به اصل جمله اخلاق

بقیه را در ادامه مطلب ببینید

جماز: عطر انتظار

  • ۱۲۶۸

گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام.


اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین! دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟


اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه را گشوده اند. کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.


اى کبوتر دلم هوایى محبتت! سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.


صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع می کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتیاق ونغمه امید با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت شروع مى کند اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.


اى بهانه اى براى زیستن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار مقدم توییم اى امید آخرین!


اى عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.

جماز: شعر زیبا از امام زمان

  • ۱۱۹۲




مدت زمان: 3 دقیقه 20 ثانیه

ارتباط با ما

  • موبايل: ...
  • تلفن ثابت: ...
  • فکس: ...
  • ايميل: 313jamaz@gmail.com
  • آدرس پستي: ايران- مشهد