بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
  • ...
  • 313jamaz@gmail.com
  • ايران- مشهد

جماز: به طبیعت احترام بگذاریم

  • ۱۰۱۵

32847167046732380933آخر این هفته قرار است ۹ نفر مهمان برای شما از شهری دیگر بیاید و قرار است ۲ روز در خانه شما اتراق کنند. خیلی ذوق زده می شوید و با خانواده مشورت می کنید تا امکانات لازم را فراهم کنید و پس از بررسی امکانات منزل و متراژ خانه به این نتیجه می رسید که تا ۱۰ نفر مهمان را می توانید پذیرا باشید. تمام امکانات را فراهم می کنید و منتظر روز موعود می مانید. روز موعود فرا می رسد و مهمانان وارد خانه می شوند. اما به یکباره می بینید ۲ خانواده دیگر به این تعداد مهمان اضافه شده است و تعداد مهمان های شما به ۱۵ نفر رسیده است و در این بین ۲ بچه بیش فعال هم در بین مهمان ها دیده می شود. مطمئناً ذوقتان کور خواهد شد و احتمالاً خم به ابرو نمی آورید. برای خوابیدن شبانه کلی از وسایل را جابجا می کنید تا مهمان ها احساس راحتی کنند. ۲ نفر از مهمان های شما سیگار می کشند و این مسئله هم بر ناراحتیتان می افزاید. صدای بلند مهمان هایتان برای حرف زدن عادی را نگو که کلافه تان می کند.

دو روز مهمانی سرانجام تمام می شود و شما می مانید و یک خانه به هم ریخته و کثیف که باید بعد از کلی خستگی به این خانه برسید و چه بسا که مثل روز اول در آوردن خانه در توانتان نباشد یا حتی مجبور به پرداخت هزینه برای درست کردن بخش هایی از خانه باشید.

حال فرض کنید که شما مهمان هستید و این بار میزبان شما طبیعتی است که برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به آنجا می روید. میزبان شما زیست بوم منطقه است. از کوچکترین ذرات خاک و باکتری ها و پوشش گیاهی منطقه و جانوران زیست بوم قرار است پذیرای شما باشند. آن ها هم ظرفیتی دارند و برای بقای خود قوانینی دارند و اگر این قوانین رعایت نشود آن ها به زحمت می افتند و چه بسا دیگر نتوان برخی از خسارت ها را جبران کرد. پس به میزبان خود احترام بگذاریم و موارد کلی زیر را رعایت کنیم:

– بیش از ظرفیت زیستی منطقه گرددشگر با خود نبریم.

– از طبیعت چیزی کم نکنیم و چیزی به آن نیفزاییم.

– سر و صدای بی مورد نکنیم. چرا که میزبان ما احتیاج به آرامش دارد

– کثیف کردن خانه میزبان در شأن گردشگر مسئول نیست. زباله هایمان را با خود برگردانیم.

– روشن کردن بی مورد آتش می تواند میزبان ما را ناراحت کرده و سلامتی اش را به خطر بیندازد (یادتان هست که از سیگار کشیدن مهمان هایمان ناراحت بودیم؟).

– تا می توانیم جای چیزی را در طبیعت عوض نکنیم و اگر هم عوض کردیم به جای خود باز گردانیم

– به طور کلی به حقوق میزبان احترام بگذاریم و رضایت خاطر او را فراهم کنیم.

جماز: شرح زندگانی امام موسی کاظم(ع)

  • ۱۱۱۶

موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم ملقب بهابو ابراهیم، ابوالحسن و ابو عبدالله هفتمین امامشیعیان دوازده امامی بعد از پدرش جعفر صادقمی‌باشد. موسی کاظم در ۲۰ ذی الحجه ۱۲۸ درابواء (منطقه‌ای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد. مادرش برده‌ای آزاد شده به نام حمیده بود که نامهای دیگری از قبیل حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز برای او نقل شده‌است. اهل سنت به عنوان یک عالم دینی به موسی کاظم احترام می‌گذارند. زندگی موسی کاظم هم‌زمان با زندگی خلفای عباسی منصور، هادی، مهدی و هارون‌الرشیدبود. موسی کاظم چندین بار به زندان افتاد و عاقبت در زندان سندی بن شابک در بغداد به دستور خلیفه کشته شد. علی بن موسی الرضا امام هشتم شیعیان دوازده امامی، فاطمه معصومه و ابراهیماز جمله فرزندانش می‌باشند.[۱][۲][۳][۴]

موسی بن جعفر
(مشهور به موسی کاظم)
موسى بن جعفر الکاظم.jpg
نقش هفتمین امام شیعیان
نام موسی بن جعفر
(مشهور به موسی کاظم)
کنیه ابوابراهیم
لقب(ها) کاظم
باب‌الحوائج
عبدالصالح
صابر
صالح
زادروز ۲۰ ذی الحجه ۱۲۸ قمری
زادگاه ابواء، عربستان
درگذشت ۲۵ رجب ۱۸۳ قمری
مدفن کاظمین
پدر جعفر صادق
مادر حمیده البربریه
همسر(ان) ام بنین نجمه
فرزند(ان) رضا، فاطمه، فضل،ابراهیم، عبدالله العوکلانی، معصومه، هاجر خاتون، حمزه، احمد (شاه چراغ)، محمد عابد ، یاسر ، ناصر ، صالح
طول عمر

پیش از امامت ۲۰ سال
(سال ۱۲۸ تا ۱۴۸ قمری)

دوران امامت ۳۵ سال
(سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ قمری)

جماز: گرگها خوب بدانند

  • ۹۸۸

گرگها خوب بدانند که در این شهر غریب
گر پدر نیست شمشیر پدری هست هنوز
سرخوشم گرچه امام شهداء نیست کنون بر سر ما
شیر مردی چو سید علی خامنه ای هست هنوز

منتظریم

  • ۹۵۲
سلام دوستان.ما همچنان منتظر نظراتتون در مورد سایتمون هستیما.لطفا لطفا خواهشا هر جا که فکر می کنید قابل بهتر شدنه بهمون پیشنهاد بدید.در ضمن تبادل لینک هم داریم.ازتون ممنونیم jamaz.ir

ارزش دل

  • ۹۷۷
دل بدست آور که حج اکبر است
از هزاران کعبه یک دل بهتر است.

توصیه رهبرانقلاب درباره ماه رجب وشعبان

  • ۹۶۹

توصیه‌های ماه رجب:
* در ماه رجب به ذکر، دعا و توسل اهمیت بدهید
الان در ماه رجب هستیم؛ ماهی که روزهای متبرّکی دارد. از این ایام استفاده بردن و معنویت را تقویت کردن و با خدا ارتباط برقرارکردن و ذکر و دعا و توسّل را اهمیت دادن از وظایف است. تقویت ارتباط خود با خدا؛ تلاش در مسائل دنیایی - اعم از فراگیری علم و دانش و کوشش در راه سازندگی - آگاه بودن از مسائل سیاسی و اقتصادی و مهمتر از همه، حفظ آن امید، عوامل و ویژگیهایی است که ان‌شاءاللَّه در آینده - آینده‌ای نه چندان دور - همه روی زمین را به نور جمهوری اسلامی منوّر خواهد کرد و بشریت را از برکات اسلام برخوردار خواهد ساخت و ملت ایران را - همچنان که خدای متعال به مسلمانان وعده فرموده است - شاهدِ یکپارچگی و وحدت بشریت در روی زمین قرار خواهد داد.
بیانات در دیدار مردم قم‌ ۱۳۷۱/۱۰/۱۹
 
* از دعاهای ماه رجب معارف الهی را یاد بگیرید
امروز جامعه‌ی انقلابی ما، مردم مؤمن ما، نیاز به این دارند که این آرامش را، این سکینه را، این طمأنینه و وقار را در خودشان هرچه بیشتر به وجود بیاورند. «الا بذکر الله تطمئن القلوب». یاد خداست که دلها را در ماجراهای طوفانی دنیا و زندگی حفظ میکند. یاد خدا را مغتنم بشمارید. ایام ماه رجب نزدیک است. دعاهای ماه رجب یک دریائی از معرفت است. در دعا فقط این نیست که انسان دل را به خدا نزدیک میکند؛ این هست، فراگیری هم هست. در دعا هم تعلیم است، هم تزکیه هست. دعا هم ذهن را - این دعاهای مأثور از ائمه (علیهم‌السّلام) - روشن میکند، حقایقی را، معارفی را به ما می‌آموزد که در زندگی به آنها نیاز داریم، و هم دل را متوجه به خدا میکند. ذکر الهی را خیلی باید مغتنم بشمرید.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۸۸/۰۳/۲۹
 
* از هرساعت ماه رجب برای به‌دست آوردن توجه الهی استفاده کنید
ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۶۹/۱۱/۱۹
 
* توسلات خود را هرچه میتوانید بیشتر کنید
باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم. از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.
بیانات در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
 
* در ماه رجب دائم استغفار کنید
ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا میفرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ۱۳۸۸/۰۴/۰۳
 
* جوانها از سنت حسنه اعتکاف در ماه رجب بیشتر استفاده کنند
در نیمه‌ی این ماه، جوانان ما سالهائی است که این سنت حسنه را در کشور  رائج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ی زیبا و معطّری است که جمع کثیری از جوانهای ما برخلاف سیره‌ی متعارف جوانهای دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شبهائی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره‌ی علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه‌ی ماه رجب ندیده بودیم یا خیلی بندرت میدیدیم که کسانی بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ی ماها، همه‌ی مردم غافل بودیم از این روزنه‌ی رحمت الهی. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودی، یک چند نفر طلبه در مسجد امام میرفتند و ایام نیمه‌ی ماه رجب اعتکاف میکردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ی کشور، در همه‌ی شهرها، در همه‌ی مساجد، جوانهای ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما میروند صف میکشند، اسم مینویسند، برای اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلی برای یک ملت حائز ارزش است، این خیلی مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصتها استفاده کنید. جوانها! شما بیشتر استفاده کنید. دلهای پاک شما، جانهای باصفا و نورانی شما آماده‌ی تلألؤات و تشعشعات رحمت الهی و توجهات الهی است؛ این را قدر بدانید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
 
* ماه رجب بیشتر ماه نماز است
برای این‌که انسان بتواند وقتی وارد این تالار (ماه رمضان) شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجی و گولی نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهی به دوروبر کند و استفاده‌ای ببرد و برای این‌که این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند؛ رجب یک‌جور، شعبان یک‌جور دیگر. رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است.
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳
 
* از ماه رجب برای تقویت بُعد معنویّت‌گرایتان بهره ببرید 
یک کلمه در باب ماه رجب عرض بکنیم. یک بُعد لطیف معناگرا در هر انسانی وجود دارد. خب، انسان مجموعه‌ی ابعاد مختلف است؛ غرایز هست، امیال هست، نیازها هست؛ یک بُعد، بُعد معناگرا است در هر انسانی، همه‌ی انسانها. این بُعد، بُعد بسیار لطیفی است و در سنین جوانی لطافت این بُعد و شفّافیّتش بیشتر و زلال‌تر است. این بُعد را اگر ما آحاد بشر بتوانیم در خودمان تقویت کنیم، بقیّه‌ی ابعاد ما را هدایت خواهد کرد. نه اینکه بُعد معنوی و معناگرا جلوی غرایز را، جلوی نیازها را، جلوی تعقّل و خردورزی را بگیرد؛ نه، همه‌ی اینها به جای خود محفوظ است، این بُعد معنویّت و معناگرایی در انسان همه‌ی این ابعاد دیگر را هدایت میکند، اگر در ما باقی بماند، اگر تقویت بشود. آدمهای خبیثی که در دنیا مشاهده میکنید که یا ظالمند، یا سفّاکند، یا پول‌پرستند، یا شهوت‌پرستند، یا شکم‌پرستند و ابعاد مادّی بر وجود اینها غلبه کرده، اینها کسانی هستند که آن بُعد معناگرا را، معنویّت‌گرا را در خودشان رشد ندادند، بتدریج ضعیف شده و از بین رفته. من به شما جوانها عرض میکنم از ماه رجب استفاده کنید، بهره ببرید برای تقویت این بُعد معنویّت‌گرا.
یاد خدا، ذکر خدا، دعاهایی که وارد شده، توجّه به مضامین این دعاها، تلاوت قرآن، نماز اوّل وقت، پرهیز از گناه، اخلاق نیک، در این ماه فرصتهای بزرگی است که در اختیار همه‌ی ما هست امّا شما جوانها از این فرصتها بهتر میتوانید استفاده کنید؛ درست مثل این فرصتهای مادّی.
بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان ۱۳۹۵/۲/۱

توصیه‌های ماه شعبان:
* رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید
به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همه‌ی شعبانها در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴
 
* حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید
 شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره‌ای که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان‌شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آماده‌ی ورود بر سر سفره‌ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله‌ی آن ماه، شایسته‌ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
 شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری میکند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار میگیرد.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳
 
* با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مأنوس بشوید
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضوان‌الله‌علیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می‌آید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که می‌دانید اصلاً ورود اصلی‌اش مال شب نیمه‌ی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد می‌کشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد می‌کشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.
باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیله‌یی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت می‌برد، تبدیل می‌شود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل می‌شود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو می‌برد؛ غرق می‌کند؛ پدر انسان را درمی‌آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات

غیبت بدتراست یازنا؟؟؟

  • ۹۶۲

پاسخ:

در این که زنا و شراب خواری از گناهان بسیار بزرگی هستند هیچ شک و شبهه‏ای وجود ندارد. در قرآن زنا، فاحشه و بسیار بد شمرده شده است: «لا تَقرَبُوا الزِّنا إنَّهُ کان فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِیلا؛ نزدیک زنا نشوید، زیرا فاحشه و بد راهی است»[۱]. و در روایات نیز از بزرگترین گناهان شمرده شده است. پیامبر(ص) فرموده: «الزِنا مِنَ أکبَرَ الکَبائِرَ؛ زنا از بزرگ‏ترین گناهان کبیره است»[۲]. و همچنین شراب خواری را قرآن حرام کرده است[۳] در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «الخَمرُ اُمُّ الفَواحِشَ وَ أکبَرُ الکَبائِرَ...؛ شراب سرچشمه همه زشتی‏ها و بزرگ‏ترین گناه کبیره است»[۴]. و درباره غیبت خداوند می‏فرماید: « وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا  أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیم‏ ؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت؛ و از خدا بترسید، زیرا خدا توبه‏پذیر و مهربان است»[۵].

و درباره بهتان و تهمت در قرآن آمده است: « وَ مَن یَکْسِبْ خَطِیَةً أَوْ إِثمًْا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیًا فَقَدِ احْتَمَلَ بهُْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا ؛ و هر که خطا یا گناهی از او سر زند و تهمت به دیگری ببندد، مرتکب بهتان و گناه بزرگ و آشکاری شده است»[۶].

و اما چرا گناه غیبت و تهمت اشد از زنا و شراب خواری است: «الغِیبَةُ أشَدُّ مِنَ الزِّنا»[۷] علت اساسی آن را می‏توان، در رابطه با حق الناس بودن این دو گناه جستجو کرد. گناهان زنا و شراب خواری، گناهان فردی است که شخص خودش مرتکب شده، و نافرمانی خدا کرده است، پس حق الله است، این گناهان بین انسان و خدا است و اگر انسان توبه کند. خداوند بخشنده و رحمان او را می‏بخشد و اما گناهان غیبت و تهمت گناهانی هستند در رابطه با دیگر اشخاص، فردی نسبت به فرد دیگر غیبت یا تهمت می‏زند، در این جا گناه بین یک انسان و فرد دیگر و خداوند است و در این جا حق دیگران (حق الناس) مطرح می‏شود و در چنین صورتی علاوه بر رضایت الهی باید رضایت انسان صاحب حق نیز فراهم گردد.

و در این دو گناه اگر افراد از حق خود نگذرند و طرف مقابل را نبخشند، بخشوده نخواهند شد و خداوند نیز آن‏ها را نمی‏بخشد. و همین مطالب از سخنان گوهربار ائمه معصومین استفاده شده است، که در این رابطه پیامبر(ص) فرموده است: «غیبت کردن از زنا بدتر است». شخصی با تعجب پرسید چگونه؟ پیامبر(ص) فرمود: «چون مردی که زنا می‏کند، اگر توبه واقعی کند، خداوند توبه او را می‏پذیرد و نیازی به راضی کردن طرف مقابل نیست، ولی کسی که غیبت می‏کند هم باید توبه و هم باید رضایت شخص غیبت شونده را بگیرد، و تا او راضی نشود، گناه غیبت کننده بخشیده نمی‏شود»[۸]. و احتمال دیگر که از روایات استفاده می‏شود که این دو گناه (غیبت و تهمت) شدیدتر از زنا و شراب خواریاست آبروی اشخاصی است که ریختن آبروی اشخاصی تجاوز به آبروی آن‏ها است که پیامبر(ص) فرمود: «کُلُّ مسلم عَلی المُسلِمِ حَرامٌ دَمُهُ وَ مالُهُ وَ عِرضُهُ وَ الغِیبَةُ تَناوُلُ العِرضِ؛ تجاوز به خون و مال و آبروی مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است، و غیبت و پشت سرگوئی تجاوز کردن به آبروی مسلمان می‏باشد»[۹].

امام صادق(ع) می‏فرماید: «اذا دق اعرض استصعب جمعه؛ چون آبروی کسی کوبیده و پراکنده شود جمع‏آوریش دشوار است»[۱۰]

قرآن می‏فرماید: «آن‏ها که دوست می‏دارند زشتی را درباره مؤمنین اشاعه دهند برای آن‏ها عذابی دردناک در دنیا و آخرت است و خدا می‏داند و شما نمی‏دانید»[۱۱]. و قابل ذکر است که تهمت از غیبت برتر است، چون در غیبت بدی و عیب دیگری که در او بوده، به دیگران گفته می‏شود، ولی در تهمت بدی و عیبی که در شخص نبوده به او نسبت می‏دهند. البته سخن در این زمینه بسیار است، امید است که با تفکر و مطالعه بیشتر نسبت به این مسائل آشنائی بیشتری پیدا کنیم و اگر دیده می‏شود که مردم نسبت به غیبت و تهمت اهمیتی قائل نیستند به خاطر آگاه نبودن آن‏ها نسبت به این مسائل اخلاقی و اسلامی است و برای آن‏ها کمتر این مسائل تبلیغ و گفته شده است و یا توجه ندارند و شاید به جهت همین بی‏توجهی و عدم التفات به این گناهان و آثار زیان بخش فردی و اجتماعی آنها است که لحن روایات در این زمینه بسیار شدید بیان شده تا مردم را بیدار کنند.

 

چرامدافعان حرم؟؟؟

  • ۱۳۳۷

چرا مدافعان حرم در سوریه هستند؟ و اصلا چرا کمک به کشورهای مظلوم منطقه و رزمایش اقتدار در خلیج فارس؟ عده بیشماری از جوانان کشور سوالاتی از این دست در ذهن دارند، و البته به حق هم این سوالات به ذهنشان خطور می کند اما خوب است در این مجال پاسخی روشن و مبین به این پرسشها داده شود و اصلا نه فقط به جوانان بلکه به آحاد مردم کشور. 
     ام العلل حضور و کمک ما در کشورهای مظلوم منطقه همچون سوریه همان مباحث دینی و عقیدتی بیشماری بر می گردد که وجود ما را توجیه می کند، ما بسیار داریم در احادیث مان که دفاع از مظلوم بر هر مسلمانی واجب است. به طور مثال نقل است از حضرت رسول (ص) که ایشان می فرمایند هر کس صدای مظلومی را بشنود و او را یاری نرساند مسلمان نیست . ایشان فرمودند مظلوم نفرمودند خویشاوند ، دوست، هموطن و یا هم کیش و آئین . 
    پس معلوم می شود تعریف واژه مظلوم در نظر پیامبر بسیار مفصل است و بحثش فراتر از این محدودیت هاست، فرمودند مظلوم، یعنی هر انسانی که مورد ستم واقع می شود حالا شاید آن انسان زنی یهودی مسلک باشد که در سرحدات اسلامی و در بازار مسلمانان خلخال از پای او در آورده باشند . ببینید امیر مومنان علی علیه السلام دقیقا خطاب به تماشاگران آن تجاوز چه می فرمایند: 
    در اینجا امیرالمومنین علی(ع) نمی فرماید که «چرا چنین ظلم بزرگی رخ داده است؟! و انسان اگر در این غصه بمیرد، حق دارد!» بلکه حضرت بعد از اینکه از غارت آنان سخن می گوید، می فرماید: در مقابل این غارتگری آنها، مردم منطقه چه کرده اند؟ جز اینکه طلب ترحم کرده اند و ملتمسانه از آنها خواسته اند: «خواهش می کنم به ما لطف کنید، خواهش می کنم گردنبندها را نبرید، خواهش می کنم ما را نزنید!» اما کسی در دفاع از این مردم و این زنانی که غارت شده اند، شمشیر نکشیده است و آن غارتگران بدون اینکه زخم بردارند، بدون اینکه خونشان ریخته شود و احدی از آنها کشته شود، سالماً و غانماً برگشته اند(مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا اُرِیقَ لَهُ دَمٌ؛ همان) 
     بعد از این است که حضرت می فرماید: «آدم اگر به خاطر این خبر از غصه بمیرد حق دارد» 
    ما باید قبول کنیم که نمی شود گزینشی مسلمان بود و مسلمانی کرد نمی شود، هر روایت و آیتی که مورد پسندمان بود را از اسلام بگیریم و مو به مو اجرا کنیم و هر کدام مورد پسندمان واقع نشد دور بریزیم. 
    ما یا پیرو محمد(ص) و مسلمان هستیم یا نه، که اگر هستیم همین یک حدیث ما را وادار به حضور در سوریه، عراق و سایر کشورهای مظلوم و مورد ستم منطقه می کند. 
    مسئله عقیدتی دوم اینکه در کشوری مانند سوریه تکه هایی از شجره تشیع و تکه هایی از تن و روح ما شیعیان جا مانده است. 
    شیعه در این سرزمین قلبش و تمام موجودیتش و آن راوی کربلا را جا گذاشته است، مگر می شود، غیرت جوان شیعه ایرانی قبول کند که حرمین شریفه ام المصائب حضرت زینب و سه ساله اباعبدالله الحسین حضرت رقیه سلام الله علیهما مورد تهدید باشد و ما اینجا آسوده خاطر به هیئت و منبرمان بپردازیم و فقط روضه خوانی کرده و اشک بریزیم. 
    مگر می شود ما که عمری در هیئات مذهبی سرسفره اباعبدالله بزرگ شده ایم الان برای مصلحت و صلح اندیشی با کدخدا از داروخانه عربی، عبری، غربی یک دیازپام ده بخریم و بخوریم و رفع غیرت کنیم و آسوده و بی خیال نسبت به این خطوط قرمز آرام بخوابیم. 
    خوب شدنی نیست ، اصلاً غیرت به ما اجازه نمی دهد. 
    مگر نبود اینکه قبر حضرت حجر بن عدی را شکافته و بی حرمتی کردند بر پیکر پاک ایشان .
    اتفاقات دیگر از این دست مگر بعید است از این مواجب بگیران وحشی صفت و درنده خو .
    ما و پدرانمان قرون متعددی در مکتب و هیئات می گفتیم ای کاش در کربلا می بودیم و چه ها می کردیم خوب امروز این کربلا اتفاق افتاده مرد است و میدان عمل. 
     فرض محال بی تفاوت هم باشیم خوب بعدش چه می شود؟ زشت نیست که آیندگان بیایند و سال ها بر سر و پیکرشان بکوبند که ای کاش در قرن ۱۵ هجری پدران بی غیرت و تعصب ما حرکتی می کردند که این ننگ روی پیشانی تشیع ممهور نمی شد. 
    چاره اندیشی قبل از وقوع یعنی همین حضور پررنگ یعنی همین کاری که الان مدافعان حرم دارند انجام می دهند. 
    همیشه گفته می شود که سوال را با سوال نباید جواب داد ولی به نظرم اینجا طرح چند سوال برای جواب به این دست پرسش ها کمک کننده است. 
    اصلاً من جوان ، تا به حال از خودم پرسیده ام که آمریکا به چه علت از آن سوی دنیا هزاران هزار کیلومتر را می پیماید و نظامیانش را وارد کشورهای عراق، سوریه، پاکستان، عربستان و دیگر کشورهای منطقه می کند؟ 
     چرا آنها در اکثر کشورهای غرب آسیا پایگاه های فعال نظامی دارند؟ 
    چرا به قول حضرت آقا نمی روند در منطقه خودشان ؟ وقتی ایشان فرمودند: «اگر مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم، دشمن پررو می شود، می گویند ایران در خلیج فارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلط ها!» 
    از آن طرف دنیا می آید رزمایش برگزار می کند؛ خب بروید همان خلیج خوک ها، اینجا چه می کنید!؟ 
     سوال دیگر اینکه چرا مدام افتضاح نظامیشان درخلیج خوکها فراموششان می شود؟ 
    مگر چه اهمیتی دارد این منطقه که ابرقدرت ها طی قرون متوالی دست از سر این منطقه برنمی دارند؟ 
    و چرا آنها این منطقه را با نام هارت لند یعنی قلب زمین می شناسند؟ 
    اگر کسی بتواند این سوالات را به درستی در ذهنش پاسخ دهد تا حدود زیادی به جواب سوالات ابتدایی و چرایی حضور مستشاران نظامی ایران در منطقه پی خواهد برد. 
    چطور می شود که آمریکا از آن سوی دنیا بلند می شود و می آید این طرف دنیا در منطقه ما و در خانه ما و در آب های آزاد ما ناو می آورد، ناوشکن می آورد ، هواپیما و زیر دریایی و موشک می آورد و دخالت می کند و شیطان معابانه نقش آفرینی می کند و به قول خودش قدرتش را به تمام دنیا نشان می دهد آن وقت ما حق نداریم در حیاط خانه خود زورمان را نشان متجاوزبدهیم، حضورمان را نشان متجاوز بدهیم؟ 
    حریم، حریم ماست و خانه، خانه ماست اینجا منطقه ماست ما که نرفتیم خلیج مکزیک، آنها آمده اند خلیج فارس ما را آلوده به حضورنحسشان کرده اند و تازه به اسم این حریم هم بی حرمتی می کنند و به اسم آن هم رحم نمی کنند. 
    این چه استدلالی است که می گویند ما برویم درون اتاق خواب خود پنهان شویم و آن متجاوز درون حیاط خانه ما عربده کشی کند. 
    ما در خاک سوریه که هم پیمان نظامی و استراتژیکی سال های دورمان است نباشیم آن وقت آمریکا از آن سوی دنیا بیاید درون این منطقه و قداره کشی کند؟ 
     پس کی قرار است ما قدرتمند شویم؟ کی قرار است حرف حق مان را صادر کنیم؟ 
     تا کی قرار بر این باشد که ما بنشینیم و آن بدمستان زر و زور بر سر ملت های مظلوم منطقه و مسلمانان منطقه بکوبند؟ 
     ما می رویم تا آنها نیایند ، و اگرآمده اند فرار کنند و بروند. 
    اگر فکر کرده اند که ما روزگاری از خانه خود عقب نشینی می کنیم این را کور خوانده اند. 
    ما متجاوز نیستیم ما مدافعان حرم هستیم، ما مدافعان زائران حرم هستیم ، ما مدافعان مظلومان مسلمان منطقه هستیم این مظلومان منطقه این مسلمانان منطقه چشم امیدشان به کشور قدرتمندی مثل ایران است. 
     این مردم مظلوم منطقه سالهاست که چشم مالیده اند تا کشوری قدرتمند مانند ایران ، در جهان اسلام بروز و ظهور کند و دادخواهی کند از آنان در برابر ظالمان و مستکبران.
    گذشته از اینکه اگر بخواهیم دقیق به این مسائل نگاه کنیم امروز در دنیا و در میان کشورهای دنیا کشوری موفق است و کشوری قدرتمند است وکشوری حرفش برو دارد که در مسائل مهم مداخله داشته باشد و در مسائل مهم نقش آفرین باشد. ایران امروز در دنیا نقش آفرین است ایران ما امروز در منطقه خودش و در خانه خودش و در خلیج فارس خودش نقش آفرین است و حرف اول و آخر را می زند و صد البته در راستای هویت و آرمان های اسلامی و انقلابی و در حمایت از مردم مظلوم منطقه و نه مانند آمریکا و عمالش برای چپاول ملت ها. 
    البته که تفاوت ما با مستکبران ، زالو صفتی آنهاست ، فرق اینجاست که ما به درخواست کمک کشورهای منطقه لبیک می گوئیم و آنها متجاوزانه روی منابع و سرمایه های آن کشورها چنبره میزنند. 
    
     اما در این بین عقل چه می گوید ؟ 
    یک سوال از عقل بپرسیم و آن اینکه اگر یک شب ببینیم خانه همسایه مان آتش گرفته و دارد در شعله های حریق می سوزد ، آیا به کمک همسایه می رویم یا نه آسوده بالش را بغل می گیریم و راحت تا صبح می خوابیم؟ 
    آیا می گوئیم به من ربطی ندارد، من فردا صبح زود باید بروم سر کار خودش می دانند و خانه اش یا اینکه من خودم هزار تا مشکل دارم و ... 
    حالا هر چند که اصلاً سلام و علیکی هم با آن همسایه نداشته باشیم، به کمک می رویم یا نه؟ مسلم است که می رویم به کمک همسایه، چون ما می دانید اگر آتش و شعله های بی رحم حریق در خانه همسایه خاموش نشود آن شعله ها اندک زمانی بعد به خانه خودمان نیز سرایت می کند، و منزل ما هم در تهدید است. 
     پس ظاهراً آن تلاش و سعی ما ، در خاموش کردن خانه همسایه است ولی در واقع ما داریم خانه خودمان را قبل از سوختن خاموش می کنیم. 
    سند این ادعا هم حادثه تروریستی ۱۷ خرداد در تهران است . جایی که یک ترقه کوچک از آن آتش بازی و آتشباری داعش در سوریه به بهارستان کشید حالا ببینید هر کوچه و هر خیابان و هر محله ای از تهران، همدان، کرمانشاه، ایلام یا خوزستان اگر قرار بود هر شب و هر ساعت این داستان برایش تکرار شود چه زیان بزرگ و جبران ناپذیری بود برایمان . 
    حالا الان این همسایه که خانه اش آتش گرفته که دشمن نیست این همان همسایه ۳۷ سال پیش ماست ؛ همان همسایه ای که آن روزها وقتی صدام آتش زد خانه ما را کمک کرد تا این خانه خاموش شود. 
    این بشار پسر آن حافظ اسدی است که مستشار می فرستاد و موشک و سلاح کمک می کرد تا ما آتش را خاموش کنیم. 
     ما باید متوجه باشیم که داعش را چه کسی به جان سوریه و عراق انداخت. 
    ما باید متوجه باشیم که محور مقاومت علیه صهیونیسم ها و خاکریز اول الان سوریه است . متوجه باشیم که اگر نرویم و خاکریز اول را پر نکنیم و نجنگیم آنها پله ، پله جلو می آیند و قانع نمی شوند چون اصلا هدف نهائیشان سوریه نیست. 
    آنها دارند جلو می آیند تا ما را پس بزنند و عقب برانند جلو می آیند چون ما نیابتی در مرزشان تهدیدشان می کنیم چون رکب خورده اند از تیزهوشی ایرانی جماعت. 
    ساده تر بگویم، فی الحال ایران، عراق، سوریه و لبنان در استکبار ستیزی و در قطع ید مستکبران جهانخوار که دست روی منطقه گذاشته اند همفکر و هم سیاستند و اتفاقا هم مرز نیزهستند و جالب اینکه لبنان مرزآبی و خاکی با اسرائیل دارد . 
    پس واضح شد که لبنان در مرز مشترک با اسرائیل شده بود خط مقدم نبرد ، سوریه و عراق هم شده بودند شاهراه مواصلاتی بسیار هموار این جبهه و ایران هم عقبه جبهه را مستحکم پر کرده بود وبه خط مقدم تدارکات می رساند ، حالا در همه جنبه ها که می شد تدارکات رساند. 
    
    خدعه کثیف
    الان اسرائیل از این اتحاد به خود لرزیده است می خواهد با خدعه ای کثیف سوریه و بعد عراق را از این پازل بیرون بکشد و بعد حزب الله لبنان را هم در محاصره، خلع سلاح کند. آن وقت است که صهیونیست ها مرزشان را می آورد بیخ گوش ما. 
    خدعه کثیف که می گویم از این بابت است که مسلمان را با مسلمان می کشند و البته در سرزمین مسلمان و با هزینه مسلمان و خودشان فقط آن بیرون گود تماشا گرند و کف می زنند و سوت می کشند. این را مستند عرض می کنم و سند آن هم سخنان سخیف آقای دینا رور اواکارنماینده ایالت کالیفرنیا در کنگره آمریکاست ایشان چندی پیش با حمایت از حملات گروه تروریستی داعش در تهران گفته بود «ترجیح می دهم شیعیان و اهل تسنن یکدیگر را بکشند» هر چند که از نظر ما داعش صهیون است با پوشش اسلام برای فریب افکارعمومی جهان، داعش یک موج شکن بود که غربی ها در برابر موج عظیم بیداری اسلامی در دنیا بنا نهادند. یک موج شکن وحشتناک برای ترساندن دلهای در حال بیدار شدن از اسلام و مسلمان جماعت .این است سیاست کثیف یک مستکبر حالا ما نرویم که این افکار کثیف بیایند پشت درب خانه مان با عقل جور در می آید؟ 
    ما نباید بگذاریم آنها به اهدافشان و نقشه هایشان که برای امنیت این خاک دارند برسند ، ما نباید اجازه دهیم که ابتکار و قدرت عمل را از دستان ما خارج کنند اینجاست که انسان یاد نصایح ناب امیرالمومنین علی علیه السلام می افتد که فرمودند «برای جهاد با دشمنان کوچ کنید.خداوند شما را رحمت کند.در خانه های خود نمانید که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پست تر خواهد بود، و همانا برادرِ جنگ بیداری و هوشیاری است، هر آنکس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. نهج البلاغه نامه 62» 
    چقدر این جمله درست است و چقدر به دل آدم می نشیند :خاکریز برود در حلب خیلی بهتر است تا در کرمانشاه . 
    میدان جنگ با دشمن بیابانهای تفتیده سوریه باشد که خیلی بهتر است تا خانه و زندگی مردم سردشت و پیرانشهر . 
    بیاییم اینطور به قضیه نگاه کنیم و بیاییم پس از قرنها یک بار هم که شده امتحان کنیم دوراندیشی راهبردی را . 
    اشتریان امروز رسیده اند به خیمه معاویه زمان و عمرو عاص دستور داده قرآن ها بر سر نیزه شود بیاییم این بار اشتریان را تشویق به مبارزه با تزویر کنیم . 
    آنها دیدند حریف مدافعان حرم ما نمی شوند شروع به شبه افکنی در دل کشور کرده اند و ما هم بیاییم کار بزرگی کنیم و در راستای حمایت از تفکرات راهبردی انقلاب گام برداریم. بیاییم روشن شویم و روشنگری کنیم.
    
     

پاسخی کوتاه درمورد(چرانماز؟؟)

  • ۱۳۸۲
اگر خدا بی نیاز است برای چه باید نماز بخوانیم؟ و چرا در آخرت برای نماز نخواندن عذاب می شویم با توجه به اینکه خداوند به نماز ما نیازی ندارد؟
پاسخ 

خداوند متعال بی نیاز مطلق است و هیچ گونه نقص، ضعف و نیازی در وجود او راه ندارد و همه موجودات به او نیازمندند. از طرف دیگر خداوند رؤف و مهربان است و همه بندگان خود را دوست دارد و جهان و همه نعمت ها و زیبایی های آن را برای آنان آفریده است. بر این اساس همه کارهایش بر اساس حکمت است. از جمله اگر فرمانی برای انجام نماز یا اعمال دیگر صادر کند تنها بر اساس حکمت و مصالح و منافعی است که انجام این گونه اعمال برای بندگان دارد، حکمت هایی مانند: رسیدن به کمال ، دوری از پلیدی ها و زشتی ها ، تقرب به ذات پاک الهی و ... [1] و نیز اگر از انجام کاری نهی کرده و بندگان خود را بر حذر داشته است تنها بخاطر ضررها و مفاسدی است که در آن کار برای بندگان وجود دارد و هیچ کس جز ذات اقدس الهی از آن مضرات آگاه نیست. همچنین عذاب ها و مجازات هایی که وعده داده شده است در حقیقت نتیجه و اثر خود آن عمل حرام یا ترک آن عمل واجب است که با انجام کار حرام و یا ترک واجب به انسان می رسد، همانند خوردن غذای مسموم و مضری که پزشک دلسوز و مهربان ما را از خوردن آن نهی کرده است؛ زیرا خوردن چنین غذایی همان و مبتلا شدن به آثار و عوارض سوء آن نیز همان.

 

قرآن چه زیبا در باره عقوبت های آخرت سخن گفته و علّت کلی عذاب ها را با یک مضمون بیان کرده که: این بخاطر چیزى است که دستهاى شما از پیش فرستاده (و نتیجه کار شماست) و بخاطر آن است که خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمى‏کند. 

 

بنا براین حقیقت و واقعیت عذاب الهی، کارهای ناشایستی است که از آدمی صادر می شود و برای این که بندگان از عواقب کارهای خود آگاه باشند و بر این اهداف تأکید بیشتری صورت گرفته باشد خداوند مطالب را به این نحو برای آنان بیان کرده است؛ زیرا چه بسا افرادی که به امید پاداش راه صلاح در پیش نمی گیرند ولی از ترس عذاب یا راه صلاح پیش می گیرند و یا دست به فساد نمی زنند.

 

فرض کنید که برای مریضی دارویی مفید و شفابخش است امّا مریض از خوردن آن استنکاف می کند ، ولی این مریض با درخواست پدرش و به احترام او دارو را می خورد و اثرات مفید آن را می یابد، و همینطور اگر به امید پاداش گرفتن از پدر و یا تنبیه نشدن به دست او این دارو را بخورد. پس در اعمال عبادی هدف خداوند خیرخواهی نسبت به بندگان است نه این که به خداوند نفعی می رسد، مخصوصاً با توجه به این که او بی نیاز مطلق است .

 

از طرف دیگر خداوند نعمتهای بیشماری به ما بخشیده است که عقل سلیم حکم می کند از صاحب آن تشکر و قدر دانی کنیم و نماز تشکر از خداست و کسی که نماز را ترک کند در حقیقت از یک وظیفه بزرگ وجدانی خود سرپیچی کرده است و از نظر عقل مقصر و گناه کار است و استحقاق مجازات دارد. آیا اگر کسی شما را به یک مهمانی دعوت کرد و از شما پذیرایی کرد، او به تشکر شما نیازمند است یا تشکر وظیفه اخلاقی و وجدانی شماست؟ و اگر دیگران متوجه شوند که شما در برابر این پذیرایی صاحبخانه هیچ تشکر و قدر دانی نکرده اید دیگر در پیش آنان احترام و ارزشی خواهید داشت ؟ آیا این ذلت و خواری در پیش دیگران بالا ترین عذاب نیست؟

 

اخلاق ازنظرامیرالمومنین علی(علیه السلام)

  • ۹۸۴

داستانی زیباازاخلاق امیرالمومنین (علیه السلام)

یک موردش را برایتان بگویم ، ایام حکومتش است ، رئیس جمهور مملکت است ، در راه دارد مى آید یک دختر خانمى را مى بیند زار زار گریه مى کند . على در مقابل گریه گریه کنندگان طاقت نمى آورد ، دختر خانم ! چى شده ؟ گفت : من کنیزم و کلفت هستم ، پول به من داده اند خرما خریده ام ، خرما خوب نیست ، خانمم گفته برو پس بده و آمده ام به خرمافروش مى گویم : پس بگیر ، مى گوید : پس نمى گیرم .فرمود : بیا با همدیگر برویم من خرمایت را پس بدهم . آمد در مغازه خرمافروش ، خیلى با محبت فرمود : این خرما را عوض بکن . گفت : به تو هیچ ربطى ندارد ، به خرما فروش لات و بى تربیت دوباره فرمودند ، اگر ممکن است عوض کن ، گفت مزاحم کسبم نشو . و از پشت دخل آمد و یک مشت به سینه امیرالمومنین (علیه السلام) زد و از مغازه بیرون پرتش کرد . گفت : مى گویم برو . به دختر فرمود : خوب این که پس نگرفت بیا برویم در خانه اتان به خانمت بگویم حالا با این خرماها قناعت کن .هیچ قدرتمندى در روى این کره زمین به این پاکى مى شناسید ؟ اینقدر اخلاق والا . دختر راه افتاد ، على هم راه افتاد ، همسایه روبرویى آمد در مغازه خرمافروش لات ، گفت : با کدام دستت به این سینه زدى ؟ گفت : با این دست . گفت : خوشت آمد با این مشتى که به این مرد زدى نه ؟! تو فهمیدى این کیست ؟ گفت : نه ، کیست ؟ با این لباس پاره اش آمده بود اینجا مزاحم ما شده بود . گفت : نفهمیدى ؟ گفت : نه ، گفت : این سینه ، صندوق اسرار خداست ، این شوهر فاطمه زهراست ، این پدر حسن و حسین و این امیرالمومنین (علیه السلام)است . دوید دنبال امیرالمومنین (علیه السلام) ، آمد خودش را بیندازد روى پاى على ، زیر بغلش را گرفت ، گفت : مرا ببخش ، بد کردم . فرمود : تو مرا ببخش ، من آمدم مزاحم کاسبى ات شدم .لا اله الا الله .شما رئیسهاى کشورها یک موى على به تنتان هست ؟ خرما را گرفت و بهترین خرما را براى دختر آورد و فرمود : برو ، گفت : على جان ! دیر شده مرا مى زنند . فرمود : خوب من مى آیم از جانب تو عذرخواهى مى کنم . خانم دید کنیزش دیر کرده ، پنج دفعه هى آمد در را باز کرد و بیرون را نگاه کرد ، بعد یک مرتبه دید کنیزش با امیرالمومنین (علیه السلام) دارد مى آید ، على را مى شناخت ، دو لنگه در را باز کرد امیرالمومنین (علیه السلام)رسید فرمود : یک مقدار دیر شده عذرش را قبول کن ، گفت : آقا جان ! فداى قدمتمان بشوم ، من این کنیز را به شما بخشیدم . امام هم رو کرد به کنیز ، فرمود : من هم تو را در راه خدا آزاد کردم برو ، این یک مصداق پاکى .مجلس امشب به نام على شد ، على هنوز مظلوم است ، على هنوز تنهاست ، چند روز است از کنار قبرش صداى ناله هاى مظلومانه بلند است  فرهنگ على هنوز در دنیا فرهنگ مظلومى است ، پاى منبرش یک نفر بلند شد و گفت : به من ظلم شده . فرمود : چقدر به تو ظلم شده ؟ گفت : یک ظلم . فرمود : به تو یک ظلم شده اما به من به اندازه ریگ هاى بیابان ، و به تعداد نخ پشم گوسفندان دنیا ظلم شده .ازاستاد حاج حسین انصاریان

ارتباط با ما

  • موبايل: ...
  • تلفن ثابت: ...
  • فکس: ...
  • ايميل: 313jamaz@gmail.com
  • آدرس پستي: ايران- مشهد