بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
  • ...
  • 313jamaz@gmail.com
  • ايران- مشهد

اختلافات نخستین

  • ۹۷۶

نخستین اختلاف : شیعه و اهل سنت

در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دلیل دسترسی به وحی و حضور آن حضرت ، اختلاف اعتقادی چندانی در میان مردم نبود و اگر احیانا اختلافی پیش می آمد ، با مراجعه به آن حضرت برطرف می شد . با رحلت ایشان و منقطع شدن وحی ، اختلاف نظرها و به دنبال آن منازعات اعتقادی آشکار شد . برخی از این اختلافها مانند اینکه آیا پیامبر رحلت فرموده یا همچون حضرت عیسی علیه السلام به آسمان رفته است و اختلاف بر سر مکان دفن پیامبر، به زودی رفع شد و همه پذیرفتند که ایشان از دنیا رفته و باید در مدینه دفن شود . اما پاره ای اختلافات عمیقتر از این بود که به سادگی حل شود و از این رو باعث پیدایش مذاهب گوناگون گردید و امت اسلامی را به فرقه های متعددی تقسیم کرد : نخستین اختلاف اعتقادی مهم ، بلکه مهمترین و بزرگترین نزاع دینی در تاریخ اسلام ، اختلاف بر سر امانت و خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله بود .

پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، در حالی که علی بن ابی طالب علیه السلام به دستور پیامبر مشغول مراسم تدفین او بود ، عده ای از مهاجرین و انصار در محلی به نام ((سقیفه بنی ساعده )) جمع شدند و به نزاع درباره شخص خلیفه و امیر پرداختند . انصار پیشنهاد کردند که از آنها یک امیر و از مهاجرین امیر دیگر برگزیده شود . اما ابوبکر با نقل حدیث ((الائمه من قریش )) امامت را در قبیله قریش منحصر کرد و پس از آن عمر بی درنگ با ابوبکر بیعت کرد و دیگران نیز تبعیت کردند . اما گروه دیگری از مسلمین که در راءس آنها علی بن ابی طالب علیه السلام و اصحاب خاص پیامبر همچون سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار ، ابن مسعود و سهل بن حنیف با استناد به آیات قرآن و احادیث پیامبر ، بر آن بودند که امام و خلیفه پیامبر با نص از سوی خداوند تعیین شده است و رسول خدا نیز بارها او را معرفی کرده است . از همین جا بود که امت اسلامی به دو فرقه اهل سنت و شیعه تقسیم شدند .

 اهل سنت بر آن بودند که پیامبر برای خود جانشینی معین نکرده است و اصولا تعیین امام و خلیفه مساءله ای انتخابی است که باید توسط مردم یا شورای حل و عقد مشخص شود . در مقابل ، شیعه معتقد بودند که امامت و پیشوایی مسلمانان در همه ابعاد دینی و دنیوی یک منصب الهی است که توسط خداوند معین می گردد . این منازعه که در سال یازدهم هجری پدید آمد ، باعث پیدایش و ظهور دو فرقه مهم اهل سنت و شیعه گردید که اکثر مذاهب اسلامی را می توان زیر مجموعه این دو فرقه قرار داد .

 

دومین اختلاف : خوارج ، مرجئه و معتزله

در اثنای جنگ صفین که میان امام علی علیه السلام و معاویه در سالهای 36 و 37 ق . درگرفت ، اختلافی در سپاه امام علی علیه السلام رخ داد که مبداء پیدایش فرقه ای به نام خوارج گردید .

هر چند در آغاز به نظر می رسید که خوارج صرفا فرقه ای سیاسی - نظامی هستند ، اما در ادامه به یک فرقه اعتقادیمذهبی تبدیل شدند . دلیل این تحول این بود که آنها سعی کردند تا کار خویش را توجیه دینی کنند . ماجرا از این قرار بود که سپاه معاویه پس از آنکه در آستانه شکست قرار گرفت ، به پیشنهاد عمروعاص قرآنها را بالای نیزه ها برد و خواست تا قرآن را به حکمیت بپذیرد . امام ابتدا این پیشنهاد را حیله و نیرنگ دانست و آن را نپذیرفت ، اما با اصرار گروه زیادی از سپاه خویش و تهدید آنها به خروج بر امام ، به پذیرش حکمیت تن در داد و عبدالله بن عباس را به نمایندگی خود برای حکمیت معرفی کرد.

 اما همان گروه از سپاه امام نمایندگی ابن عباس را نپذیرفتند و ابوموسی اشعری را معرفی کردند که باز امام مجبور به پذیرش سخن آنها شد و مقرر گردید نمایندگان دو طرف قرآن را بررسی کرده و نظر خود را درباره جنگ دو طرف بیان کنند و تا آن زمان آتش بس برقرار باشد.

این مطالب در یک قرارداد تحریر شد و در ماه صفر سال 37 به امضاء طرفین رسی .

پس از امضای قرارداد همان گروه از سپاه امام که او را وادار به پذیرش حکمیت و داوری ابوموسی اشعری و قرارداد آتش بس کرده بودند ، از امام خواستند تا قرارداد مذکور را نقض و به سپاه معاویه حمله کند.

دلیل آنها این آیه قرآن بود که ((ان الحکم الا لله ؛ حکم و داوری تنها از آن خداست )) انعام  57

آنان از این آیه چنین برداشت می کردند که نباید به حکمیت انسانها گردن نهاد. امام در پاسخ به آنها فرمود: پذیرش حکمیت افراد به شرط آنکه حکمشان بر طبق قرآن باشد ، حکمیت قرآن است . وانگهی شکستن عهد و پیمان به تصریح قرآن جایز نیست ، پیمانی که با اصرار خود شما بسته شده است .

عده ای از آنان سخنان امام را نپذیرفتند و گفتند : ما در پذیرش حکمیت و اجبار بر تو گناه کردیم اما هم اینک توبه می کنیم و تو نیز باید اقرار به گناه کنی و توبه نمایی ، اینان سپس از لشکر امام جدا شدند و همراه سایر سپاه وارد کوفه نشدند و به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند و آماده جنگ با امام شدند . سپس برای توجیه کار خود یعنی وجوب خروج بر امام بر حق گفتند : حکمیت انسانها گناه است و کسی که گناهی انجام دهد و توبه نکند ، کافر خواهد شد و چون امر به معروف در همه مراحل حتی با جنگ مسلحانه ، بر همه مسلمانها واجب است ، پس جنگ با امام و سپاه او که به رغم آنها مرتکب گناه شده اند واجب است .

مهمترین اعتقاد خوارج این است که مرتکب کبیره کافر است . این اعتقاد هر چند در گام نخست برای توجیه خروج بر امام مسلمین به صورت ساده و ابتدایی ابراز شد ، اما به تدریج

دیگر خوارج با استدلال به آیات و احادیث رنگ کاملا کلامی و مذهبی بدان دادند و همین کار باعث شد تا خوارج به عنوان یک فرقه مذهبی درآیند .

همان گونه که دیدیم چندین اختلاف در پدید آمدن خوارج نقش داشت . اختلاف در مصلحت بودن پذیرش حکمیت یا مصلحت نبودن آن ، اختلاف در تعیین فرد برگزیده شده برای حکمیت ، اختلاف در عمل به عهد و پیمان یا نقض آن ، اختلاف در گناه بودن پذیرش حکمیت افراد یا جایز بودن آن ، اختلاف در اینکه مرتکب کبیره کافر است یا خیر ، از جمله این اختلافها بود . اما از این میان ، تنها اختلاف اخیر یک اختلاف کاملا اعتقادی و کلامی بود و از این رو مشخصه اصلی خوارج به خصوص در زمانهای بعد به شمار آمد . در واکنش به این نظریه خوارج ، گروهی اساسا نقش عمل صالح یا گناه را در ایمان منکر شدند و ایمان فردی همچون پیامبر خدا را با ایمان شخصی گناهکار یکسان دانستند ؛ این گروه مرجئه نام گرفتند . واژه مرجئه از ریشه ارجاء به معنای تاءخیر گرفته شده است . این گروه را از آن رو مرجئه خوانده اند که عمل را از ایمان مؤ خر می دانند .جالب است بدانیم که فرقه معتزله نیز در واکنش به اختلاف خوارج و مرجئه پیرامون مساءله ایمان و کفر مرتکب کبیره ، شکل

گرفت ؛ معتزلیان در این مساءله راهی میانه را برگزیدند . این مساءله در آغاز مبحث معتزله بیان خواهد شد.

 

اختلاف سوم : جبریه و قدریه

پس از اختلاف بر سر امامت و مساءله ایمان و کفر ، اختلاف پیرامون جبر و اختیار انسان پدید آمد و این ماجرا به پدید آمدن دو فرقه جبریه ، یعنی پیروان اعتقاد به جبر و مختار نبودن انسان ، و قدریه ، یعنی پیروان تفویض و اختیار مطلق انسان ، انجامید .

البته این مساءله از زمانهای قدیم در میان فیلسوفان و متفکران مطرح بوده است . در میان پیروان ادیان نیز از ارتباط قضا و قدر الهی با افعال انسان مورد بحث بوده است .

قرآن کریم از مشرکان مکه نقل می کند که آنها به منظور توجیه شرک خویش از نظریه جبر سود می جستند و می گفتند :

اگر خدا می خواست ، ما و پدرانمان مشرک نمی شدیم : ((سیقول الذین اشرکوا لو شاء الله ما اشرکنا و لا اباؤ نا . . . )) انعام148 :

به این ترتیب ، مشرکان مشیت الهی را موجب جبر آدمی می دانستند . در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسلمانها بحث جبر و اختیار و اختلاف بر سر آنها مطرح نشده بود اما گزارشهای تاریخی نشان می دهد که در زمان عمر و عثمان و علی علیه السلام اعتقاد به جبر و یا دست کم پرسش پیرامون جبر و اختیار به طور جدی مطرح بوده است .

نخستین کسانی که اعتقاد به آزادی مطلق انسان و نفی قضا و قدر الهی را مطرح کرده اند معبد جهنی (م 80 ق ) ، غیلان دمشقی (م 1045 ق ) بوده اند و در مقابل ، جهم بن صفوان (م128 ق ) و استادش جعد بن درهم (م 124 ق ) افرادی بودند که نخستین بار به جبر مطلق معتقد شدند .

گفته شده است دو فرقه جبریه و قدریه از فرقه های فرعی مرجئه بوده اند . بنابراین دیدگاه ، مرجئه خود به چند گروه تقسیم می شوند . نخست کسانی که تنها به بحث پیرامون ایمان و کفر می پردازند ؛ اینان مرجئه خالص هستند . دوم کسانی که در زمینه جبر و اختیار به نظریه جبر معتقدند و مرجئه جبریه نامیده می شوند . سوم افرادی که به اختیار مطلق انسان قائل اند ومرجئه قدریه نام دارند . به دلیل همین تنوع و تکثر در دیدگاه مرجئه ، بعضی معتقدند که اساسا مرجئه را نباید یک فرقه مستقل به شمار آورد بلکه مرجئه بیشتر اشاره به یک گرایش فکری بوده است که در بین فرقه های مختلف طرفدارانی داشته است .

جهمیه یعنی پیروان جهم بن صفوان ، که جبریه هستند جزء مرجئه جبریه غیلانیه ، پیروان غیلان دمشقی قدری ، جزء مرجئه قدریه محسوب می شوند . البته قدریه و جبریه به زودی نابود گشتند و عقاید آنها در فرقه های مهم دیگر همچون معتزله و اصحاب حدیث و اشاعره پی گیری شد ، تا آنجا که واصل بن عطا ، در عقیده قدر ، ادامه دهنده راه قدریه و معبد جهنی و غیلان دمشقی دانسته می شود و اصحاب حدیث و اشاعره از حامیان قضا و قدر حتمی خدا به شمار می روند، گر چه اشاعره با طرح نظریه کسب سعی کردند برای اختیار انسان نیز نقشی قائل شوند.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

ارتباط با ما

  • موبايل: ...
  • تلفن ثابت: ...
  • فکس: ...
  • ايميل: 313jamaz@gmail.com
  • آدرس پستي: ايران- مشهد