-
چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ ق.ظ
-
۱۰۸۲
مساءله علل پیدایش مذاهب از مباحث مهم علم مذاهب و فرق است . در بحث از هر فرقه ابتدا چگونگی پیدایش آن مطرح می شود . دقت در این مباحث می تواند در یافتن علل کلی پیدایش فرق اسلامی مفید باشد . اگر اختلاف بر سر معارف اعتقادی دین وجود نمی داشت ، فرق و مذاهب اعتقادی نیز پدید نمی آمدند . بنابراین بحث بر سر علل پیدایش مذاهب به بحث در باب علل پیدایش این اختلافات باز می گردد .
اولین عامل، عدم وجود رهبر اعتقادی؛ مورد قبول همه مسلمین است :
در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختلافات اعتقادی در میان امت اسلامی پدید نیامد ؛ اما پس از رحلت ایشان ، بلکه از همان روز ، اختلاف بر سر خلافت و امامت ، امت اسلام را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد . بنابراین خلاء حجیت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمین ، نخستین دلیل اختلافها و پیدایش مذاهب اسلامی است.
اصولا محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حق قطعی همه مسائل اعتقادی از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست . در مواردی که مساءله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در نتیجه اختلاف نظرها آشکار می شود ، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد گاه به پیدایش فرقه های مختلف می انجامد . همین مساءله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیا و اولیاست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود ، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت . از این رو ، لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند ، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده نشد ، بلکه کسانی که به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده نشد ، بلکه کسانی که به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را صادر کردند و این منع تا صد سال بعد ، یعنی تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز ، ادامه یافت . این مساءله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او محروم شوند ، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه می کرد که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد . بنابراین نخستین عامل اختلاف ، ناتوانی انسانها از درک همه حقایق ، و عدم بهره گیری از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او بود.
دومین عامل اختلاف تعصبات قبیله ای است .
تعصب به طور کلی یکی از ریشه های اختلاف است ، اما نوع خاصی از تعصب که تعصب قبیله ای است در میان اعراب به شدت رایج بود و همین مساءله قبل از اسلام نیز همواره باعث جنگ و خونریزی می گشت ، گفته اند که وقتی مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد برخی از پیروانش گفتند : ما می دانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست ، اما دروغگویی که از ربعیین است در نزد ما از راستگویی که از قبیله مضر است محبوبتر است . گفته می شود که اکثر خوارج از همین قبیله ربعیین بوده اند . درباره مساءله خلافت و امامت که مهترین اختلاف مذهبی در اسلام است ، نقش تعصب قبیله ای آشکار است ، چرا که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مردم به جای اینکه در مراسم خاکسپاری پیامبر شرکت کنند و توصیه های او را درباره جانشینی خود به کار بندند ، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست . نکته جالب اینجاست که بنا بر شواهد تاریخی ، هیچ یک از انصار و مهاجرین در تعیین جانشین پیامبر از قرآن و سنت رسول خدا یا از مصلحت امت سخن نگفت بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجرین ؛ و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج وجود داشت و این دو با هم رقابت داشتند ، به دلیل همین اختلاف ، قبیله قریش یعنی مهاجرین، غالب شدند .
سومین عامل اختلاف ، پیروی از اهوا و گرایش به منافع مادی و لجاجت می باشد. قرآن کریم در آیات متعدد علت راه نیافتن انسانها به حقیقت را رزایل اخلاقی مانند هوای نفس ، قساوت قلب ، کبر و استکبار ، بخل و برتری جویی و نیز ارتکاب معاصی همچون ظلم و فسق می داند . برای مثال ، هنگامی که امام علی علیه السلام به تمام شبهات خوارج پاسخ گفت و حجت را بر آنان تمام کرد ، با وجود اینکه اکثر آنان توبه کردند و از جنگ با حضرت منصرف شدند ، اما باز برخی از آنان در نهروان با امام جنگیدند و تاریخ گواهی می دهد که پیروی از هوای نفسانی و روحیه لجاجت و تعصب در این ماجرا سخت مؤ ثر بود.
چهارمین عامل ، فتوحات مسلمانان و گسترش حوزه جغرافیایی اسلام بود:
این عامل باعث گردید پیروان ادیان و عقاید دیگر به تدریج وارد حوزه حکومت اسلامی شوند . دسته ای از این افراد که مسلمان شده بودند ، به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها می پرداختند ، و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله می کردند . ترجمه فلسفه یونان در اواخر حکومت بنی امیه و اوایل حکومت عباسیان به این فرایند شدت بخشید و زمینه بروز شبهات و پرسشها را قوت بخشید . این سوالها و شبهات پاسخ می طلبید و پاسخ متفکران مسلمان گاه یکسان نبود که این امر باعث اختلاف در میان مسلمانان می شد .
البته عوامل دیگری نیز برای بروز اختلافات و افتراق امت اسلامی ذکر شده است که به دلیل رعایت اختصار از نقل آن خودداری می کنیم.