بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
  • ...
  • 313jamaz@gmail.com
  • ايران- مشهد

چگونه پیشوایان و امامان شیعه، «علم غیب» داشتند و با این حال، زهر و سم را می خوردند؟؟

  • ۷۲۷

مورد دیگر از شبهه های وهابیان، این است: «چگونه پیشوایان و امامان شیعه، «علم غیب» داشتند و با این حال، زهر و سم را می خوردند، آیا این، نوعی خودکشی و هلاکت نفس نیست؟!».

نخست برای پاسخ، این مطلب را بیان می کنیم که «علم غیب» را به دو معنا گرفته اند:

1. علم غیب ذاتی؛ مقصود از آن، دانشی است که از درون یک موجود سرچشمه گرفته و اکتسابی نیست و حد و مرزی برایش وجود ندارد.

این نوع از علم غیب، ویژه خداست و هیچ موجودی در این علم همتای وی نیست؛ زیرا هر چه دیگران دارند، از اوست و جز او همه فقیر در ذات خویش اند.

2. علم غیب لدنّی؛ یعنی اینکه هرگاه اراده الهی- بنا بر مصلحت- بر این تعلق بگیرد که انسان والایی را از پس پرده غیب آگاه سازد، این امر شدنی است و کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد!

به همین جهت در قرآن کریم می فرماید:

(عالِمُ الغیبِ فلا یظهِرُ علی غیبهِ أحداً* إلاّ منِ ارتضی من رسولٍ فإنّهُ یسلُکُ من بین یدیه وَ من خلفه رصداً)؛ (18) «خدا دانای غیب است، هیچ کس را از غیب خویش آگاه نمی سازد جز پیامبرانی که خود برگزیده است».

بر این اساس می بینیم که حضرت نوح (علیه السلام)، حضرت یعقوب (علیه السلام) و حضرت مسیح (علیه السلام) از غیب خبر می دهند، پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از حادثه های مهمی خبر می دهد، مانند: خبر از شهادت امیر مؤمنان (علیه السلام) به دست بدبخت ترین انسان ها، خبر از مرگ ابوذر در تنهایی، و حضرت علی (علیه السلام) نیز در نهج البلاغه، بسیاری از حوادث آینده را پیش گویی نموده، که نشانگر آگاهی وی از اسرار غیب است! مانند: مذمت اهل بصره پس از فتح بصره، و خبر از غرق شدن شهر بصره و عذاب الهی نسبت به آن، (19) و موارد فراوان دیگری که در تاریخ ثبت شده و سپس به وقوع پیوسته است.

نیز کمیل بن زیاد به حجاج جنایتکار گفت: امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به من خبر داد که تو قاتل من هستی.(20)

در کتاب فضائل الخمسه، روایات فراوانی از کتاب های اهل سنت درباره گستردگی علم علی (علیه السلام) نقل شده است.(21)

چنان که قرآن از زبان حضرت مسیح (علیه السلام) نقل می کند که به قوم خود گفت:

(أُنَبِّئُکم بما تأکلون و ما تدّخرون فی بیوتکم)(22) «من به شما خبر می دهم که چه می خورید و چه چیزهایی را در خانه ذخیره می کنید».

بنابراین، واقعیت و حقیقت این است که رسولان الهی و امامان معصوم (علیهم السلام) از غیب آگاهی دارند و این موضوع در روایات ما آمده است و تردیدی در آن نیست؛ به همین جهت شیعه به آن اعتقاد دارد.

اکنون برای پرسش بالا، چند پاسخ گفته اند که برخی از آن ها را می آوریم:

1. علم غیب، تکلیف آور نیست

هر چند امامان شیعه، دارای علم غیب بوده و نسبت به رخدادهای گذشته و حال و آینده آگاهی داشته اند، اما این آگاهی برای آنان «تکلیف آور» نیست و باید مانند سایر افراد بشر بر اساس «علم عادی» زندگی کنند. بنابراین اگر چیز نوشیدنی یا میوه ای را پیش روی امام (علیه السلام) بگذارند و کسی به وی خبر ندهد که این خوردنی یا نوشیدنی مسموم است، حضرت با آن چیز به شکل عادی برخورد نموده و ممکن است از آن تناول کند گرچه از نظر علم غیب، به مسموم بودن آن آگاه باشد؛ زیرا این آگاهی، برای او تکلیف آور نیست.

به همین دلیل است که امام علی (علیه السلام) شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به سوی مسجد می رود، امام مجتبی (علیه السلام) به هنگام افطار از نوشیدنی مسموم می آشامد و امام رضا (علیه السلام) از میوه زهرآلود تناول می نماید!

اکنون اگر کسی بپرسد: چرا آنان به «علم غیب» خود، ترتیب اثر نمی دادند و براساس آن تکلیفی نداشتند، در پاسخ، دو مطلب را ذکر کرده اند:

الف) عمل کردن بر اساس علم غیب، با حکمت و فلسفه بعثت پیامبران و نصب امامان سازگاری ندارد؛ زیرا زندگی آنان در این صورت با زندگی افراد عادی متفاوت خواهد بود و دیگر نمی توانند برای دیگران «الگو» باشند، بدین معنا که مردم به بهانه این که آنان علم ویژه ای دارند و براساس آن عمل می کنند، از پیروی نمودن نسبت به اولیای الهی سر باز خواهند زد!

ب) جریان امور در نظام هستی، بر اساس نظام «اسباب و مسببات» است که به صورت طبیعی و با علم عادی در زندگی بشر هماهنگ شده است. بنابراین اگر کسی براساس علم غیب رفتار کند، موجب اختلال در نظام هستی است؛ به همین جهت انبیا و امامان برای درمان بیماری خود، از علم غیب بهره نمی بردند و به شکل عادی و طبیعی مسایل زندگی را دنبال می کردند، مگر در موارد خاص.

2. علم غیب بالفعل و شأنی

پاسخ دوم که برخی گفته اند، این است: علم غیب در اولیای الهی بالفعل نیست بلکه شأنی است؛ یعنی هرگاه بخواهند و چیزی را اراده کنند، خداوند آنان را به آن آگاه می کند!

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود:

«اذا أراد الامام أن یعلم شیئا أعلمه الله بذلک؛ هرگاه امام اراده کند چیزی را بداند، خدا او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد».(23)

به بیان دیگر می توان گفت: آگاهی پیامبر و امامان (علیهم السلام) از غیب، بسان کسی است که نامه ای را به او بدهند و او بتواند هرگاه بخواهد، نامه را بگشاید و از تمام محتوای آن با خبر گردد؛ یا فرازی از آن را بخواند و فراز دیگری را نخواند.

بنابراین هر جا که اولیای الهی دچار حوادث ناگوار و مصیبت شده اند، نخواسته اند یا خداوند اجازه نداده از غیب آگاه شوند و به شکل عادی رفتار نموده و از آن حادثه آگاه نبوده اند؛ تا این ندانستن، آزمایشی برای آنان و سبب تکامل باشد؛ مانند: جریان «لیله المبیت» و خوابیدن حضرت علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام هجرت، که وی نمی دانست فردا صبح چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا به شهادت می رسد یا جان او سالم خواهد ماند؟!

بدیهی است اگر از راه علم غیب می دانست که آسیبی به او نخواهد رسید، این واقعه چندان فضیلتی به شمار نمی آمد.

گزینش شهادت و تکلیف

پاسخ دیگر این است که: گاهی گزینش شهادت در راه خدا و انتخاب مرگ سرخ، یک تکلیف الهی است؛ اولیای الهی در برابر مشیت و خواست خدا، تسلیم محض بوده و به استقبال آن می رفته اند. به همین جهت، حضرت حسین بن علی (علیه السلام) راه کربلا را پیش می گیرد، با اینکه می داند کشته می شود؛ چرا که شهادت، یک تکلیف برای اوست تا مردم را نسبت به ماهیت ضد اسلامی امویان آگاه سازد و اسلام را با خون خود آبیاری نماید.

در زمان های دیگر نیز تلاش های فرهنگی و مبارزه امامان با حاکمان جور، زمینه کوشش آن ستمگران را برای مسموم نمودن آن اولیای الهی فراهم ساخت؛ به همین جهت انتخاب چنین مرگی (شهادت) برای ایشان یک تکلیف بود، همانند تکلیف جهاد در میدان نبرد با دشمنان اسلام و جانبازی در راه حق و حقیقت و یا رفتن روی «میدان مین» توسط رزمندگان با آگاهی و عشق کامل!

آری، وقتی تقدیر چنین است که روزی و با وسیله ای، اجل فرا رسد و عمر آدمی پایان پذیرد، چه چیزی زیباتر از این که انسان خود را به دست «قضا و قدر الهی» سپرده، برای مرگی خداپسندانه آماده کند و به سوی محبوب، عاشقانه پرواز نماید؟!




18- جنّ/ 26 و 27

19- نهج البلاغه، خطبه 13.

20- الاصابه، ابن حجر، ج5، ص 325.

21- فضائل الخمسه، آیت الله فیروز آبادی، ج2، ص 253-231.

22- آل عمران/ 49.

23- بحار الانوار، ج26، ص 57، ح120.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

ارتباط با ما

  • موبايل: ...
  • تلفن ثابت: ...
  • فکس: ...
  • ايميل: 313jamaz@gmail.com
  • آدرس پستي: ايران- مشهد